توهمات کرگدن فهیم جیبی

۞هیچکس بی دامن تر نیست،اما پیش خلق... دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم۞

توهمات کرگدن فهیم جیبی

۞هیچکس بی دامن تر نیست،اما پیش خلق... دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم۞

روزی که دیدمش!!

سلام
میگم که بخندی...
امروز یه اتفاق جالب افتاد
برای موزاییک کاری کف نیاز به فرز بود
همون  چیزایی که باهاش سنگو می برن...
فرز که گفتم اینه...مال ما حفاظ نداشت
 من به عنوان سرپرست کارگاه رفتم وسیله رو چک کنم...
فرز رو روشن کردم...
گذاشتمش روی یه تیکه مرمر...
یه هو ترکشو دیدم...اما دیر...
۳۰۰۰ دور در دقیقه میچرخه....
فرز تیکه شد...
اومدو...خورد بیخ گوشم....
۲ سانت تا شاهرگم...
۳ سانت تا چشمم....
یه دهن برام باز کرد زیر گوشم به عمق ۱.۵ سانت و طول ۳ سانت....
و من هنوز زندم!!!!!
عمو عزراییل توی کارگاه مسافر کشی میکرد...
مسافر نداشت....خالی رفت....
اما من دقیقا دیدمش که بهم چشمک زد!!
اها...
قسمت خنده دارش اینه...
من جمعه میرم خواستگاری...
اما نه میشه حموم کنم نه میشه ریشمو بزنم...
تازه مثل چاقوکشها یه بانداژ گنده رو صورتمه...
زنم میشی؟
وسط بخیه کاری سمیه جون زنگ زد....
شاکی....
از بی توجهی من...
بعدا که بهش گفتم میخوام نگرانش نکنم و داستانو فهمید....
بیچاره گلم.... ضعف کرد...
اما من ناراحتم از صورتم موقع خواستگاری...
راستی...
ممکنه نصف صورتمم فلج شه!!
به خدا!!
یعنی دیگه نمیتونم معمولی باشم!
اگه حال داشتین برام دعا کنین...
 
نظرات 13 + ارسال نظر

ایشالله زودتر خوب بشی...
راستی یه غلط دیکته ای داشتی:دی
حموم:دی
و در ضمن مبارکه شاداماد...

سلام به به مهندس جوان مملکت
کرگدنیوس گرامی همین جوری اومدمها
اما بعد دیدم که نه بابا جدی خودت مثل اسمت دلچسبی
بهت سرمیزنم . راستی فرز خیلی خطرناکه یه بار نزدیک بود مچ دستم خورد بشه . من هم همکارم یه جورایی ها
خدا بهت رحم کرد یا اون دعاهای عشق نازنینت بود ! خلاصه شانس آوردی . به دکه من هم سر بزن.آدرسم رو که میدونی تو وب نوشتم خلاصه من هم برات دعا میکنم .

سمیه 1385/05/24 ساعت 17:34 http://babaaaaa.blogsky.com

خودتم می دونی که من زندگی رو بدون تو نمی خوام...
پس اگه واقعا منو دوست داری مواظب خودت باش...

salam kheily vaght bood ke weblogeto nakhonde boodam ama emrooz hamaye post hayi ke nakhonde boodam ro khondam barat arezooye khoshbakhti mikonam va makhsosan somaye joon va doa mikonam ke soratt ham khob bshe

بابا تو چرا اینقدر ...
خیلی نگرانم کردی. بیشتر از اینها مواظب باش. فکر نکنم دیگه فقط یه نفر باشی .X-(
به هر حال امید وارم همه چیز به خوبی تمام بشه . در ضمن تبریکات من فعلا علی الحساب داشته باش تا بعد.
سلام من رو به مامان بروسون خیلی زیاد. دوست داشتم این روزا حداقل نزدیکت باشم . ولی خوب چه میشه کرد. شاید برای ماجرا های بعدش پیشت بودم.
به امید دیدار تو در هر جای دنیا که شد. البته باصورتی شاد و تنی همیشه سالم و همچین این ارزو رو برای سمیه خانم هم دارم.
قربانت نقابدار.

رویا 1385/05/25 ساعت 02:56

سلام
نههههههههههههههههههههههههههههههه
چشم خوردی
خدا رحم کرد بهت پسر
من که خوندم ناراحت شدم بیچاره عروس خانوم
اشکال نداره این نوع خواستگاری رفتن هم عالمی داره

ایشالله زودی خوب بشی

اگه لایق باشم حتما برات دعا می کنم اینو جدی می گم

امان از دست این مهندس ها!!!!

نازنین 1385/05/25 ساعت 09:46 http://avang79.blogsky.com

سلام خوبی؟
ای بابا میخواستی بری خواستگاری هول کردی؟دستپاچه شدی زدی خودتو له و لورده کردی؟
خدا به تو و عروس خانوم رحم کرده...بیشتر مواظب باش مهندس جان
برات دعا می کنم حسابی
مبارک باشه به پای هم پیر بشین الهی
شیرینی یادت نره

طاهره 1385/05/25 ساعت 10:02

داداش گلم به خدا دستم داره میلرزه
خوب میشی مگه نه؟
حتما خوب میشی
من دیگه نمی تونم بنویسم

ساناز 1385/05/26 ساعت 21:51 http://shahyad.blogsky.com

من تازه دارم وبلاگتو میخونم..
فقط میخواستم بگم زندگی مجردی بهتر از متاهلیه ها! خدا هم با این کارش(فرز)می خواسته یه کاری کنه نری.. حالا خود دانی!!

خوبی؟
به من سر بزنی بد نمیشه
دعا
سلام
میکده ی روباه بعد از یه مدت دوباره به روز شد
.... با یه کار قدیمی.....
گذشتن از تو.... برایم چقدر سنگین بود
بخند شاپرکم!!... سرنوشتمان این بود
....منتظر حظورتون و نقد هستم

[ بدون نام ] 1385/05/28 ساعت 07:06

سلام پسر
تباریک متعدده محضر حض

این عکس و من یه جای دیگه هم دیدم .
اگه می خواهی بدونی کجا به من هم سربزن

سلام فیلی چطوری عروسی مبارک باشه شیرینی میخام خامه ای هم باشه جواد یا همون ژ نرال سلام میکنه من دارم میام تهران خدافظ اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد