توهمات کرگدن فهیم جیبی

۞هیچکس بی دامن تر نیست،اما پیش خلق... دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم۞

توهمات کرگدن فهیم جیبی

۞هیچکس بی دامن تر نیست،اما پیش خلق... دیگران پوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم۞

( به یاد استاد گرانقدر جناب آقای جهان نورد )

 

آقا....اجازه؟؟

معلم بودن حس خوبیه...بیشتر از اینکه شغل باشه...نه؟!!

میدونید  آقا معلم ؟...

من معلم نیستم...

اما به خاطر کارم مجبورم گاهی به مدارس سر بزنم...

هنوز هم وقتی برای بازدید ساختمون مدرسه وارد کلاسی میشم  به 20 سال پیش پرت میشم...

 

آقا اجازه؟؟...

میدونم درک می کنین....شاید مثل حس شما وقتی اولین کلاستونو تشکیل دادین...

 

دیروز بعد از 20 سال شما رو- که معلم کلاس اولمون بودین-

 تونستم تلفنی توی بندر عباس پیدا کنم...

باز نشسته...

خسته....

دل شکسته...

با این حال هنوز زنده دل و هنوز معلم...

صداتون  تغییری نکرده بود... فورا شناختمتون!

آقا معلم اجازه؟!

تلفنو که قطع کردم اشک تو چشمم دوید...

آخرین باری که دیدمتون تو خیابون بود... 10 سال پیش ...

موهاتون همون موقع هم کاملا  سفید شده بود ...  سپید....

اما خندون بودید...الان که میشنوم معلمها چقدر لای دندونهای زندگی گیر کرده اند

 میفهمم اون طورلبخند زدن چقدر قدرت میخواست!!

اجازه آقا؟...

باز هم بغضم ترکید...

بله...آقا معلم...

من هم گریه میکنم!

 

 

روز معلم به همه ی معلمانی که در طول دوران تحصیل فرشته ی راهنمای من بودند 

 ( و اونهایی که در طول زندگیم زیارتشون نکرده ام...) مبارک و عمرشون شاد و پر برکت...

چنان که باید...