ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساعت 5 صبح....به جای مناجات.....
به تقدیس من نیازی نیست....چرا که تقدسی در کار نیست...
مرا تطهیر کن....می دانم می توانی...
کدام ناپاکی ای را یارای نسوختن است از آتش بوسه هایت....حرم نگاهت...
مرا بپیرای....من آلوده را....
و بپوشان من عصیان زده ی برهنه را....
مرهم نه ... من دردمند بریده نفس را...
پناه ده من سرگردان بی پناه را...
وه! که چه با شکوه است در مقابل دیدگانت از عشق به مخلوقت گفت...!!
خدایا....
بر وجودت....بر حضورت....برهانی یافته ام....او را....
تنهایم مگذار...تو ای که حقیقت را از پس دروغها نمایاندی....زیبایی را چشاندی...
وعشق را.....عشق را پرده بر انداختی...
گناه توست ...اگر به لطف تو امیدوارم....که از امید به تو جز بهره نصیبم نبود...
یادت نیست؟...انگاه که هدایتگری خواستم...ابر پهلوانی را یاورم کردی....
خیر خواستم....چشمانم را به خطایم گشودی....
و آنگاه که خواستم پذیرفته شوم...که کم هم نخواستم....کم ندادی....حقیقت عشق را از پس هزارتوی دروغ نمایاندی.....
گناه توست ...آری....اگر کم نمیخواهم...!
توانم ده
توانمان ده.....
باشه نظر نمیدم. فقط یادت باشه ها
بی انصاف!
خاله مگه قرار نبود ننویسی؟
اول!!!
توی بهترین حالت آخر!!
سلام مهربونم
خودت هم میدونی که من هر چی که هستم و باشم به خاطر وجود توئه.
گر چه که ما ادما اونقدر خطا و اشتباه داریم که نتونیم خودمونو خوب بدونیم.
و این هم میدونم که بدون همدیگه هیچ وقت نمی تونیم اون طوری باشیم که باید.
پس همیشه باش
طوری که بتونم در کنارت طعم زندگی...دوست داشتن وعشق و احساس کنم...
سلام دریای ساحل ماسه ای من...
نمیخوام هیچ بهونه ای برای ناراحتی داشته باشی...
هیچوقت
تا امروز هم موفق بودم...
امروز خراب شد...
اما تو همونی که بودی...
راستی خاله مژده خیلی سلام رسوند مهربونم....
ایشون کمک کرد که من حس بهتری پیدا کنم....
منظورم راجع به حرفای امروزه...
من چه بی حیا شدم!!
تلفنی حرف میزنیم!!!!!!!!
سلام.. خدایی چه حیوونه لطیفی: کرگردن..
ایول به مخت...
:.زیبا بود.:
با سلام خدمت شما.
در خصوص مطالبی که لطف نموده و در وبلاگم نگاشتید باید بگم بنده اصولا در نوشتن شوخ هستم و از اینکه با کلمات به طنز برخورد کنم در خود شکی نمیبینم .به همین دلیل فقط در وبلاگ دوستان خاص نظری از خود به جا میگذارم چرا که سبب رنجش دوستانی که از اینجانب شناختی دارند چون شما خواهد بود.
اونچه که شما زحمت نموده و در ۸ سطر نوشته را قبلا درک نموده بودم و نوشته بنده فقط جنبه شوخی داشت که متاسفانه....
دوست عزیز درست است که ما در جامعه دیکتاتوری زندگی میکنیم اما ایا ما هم این حق رو داریم که دیکتاتور باشیم؟(درخصوص مطلب عذرخواهی)
در ارتباط با پست دوم شما باید عرض کنم.شما از کجا اینقدر با اطمینان از نخواندن پست شما توسط بنده شکایت میکنید .این مسلم است که شما اول خواندید بعد نوشتید(طبق نوشته شما)آیا جز این را دیگری هم بود؟؟؟یعنی اول نظر مینوشتید و بعد میخواندید؟
شما از من پرسیدید توقع از همه تا کی؟
میشه برای بنده موضع همه را مشخص کنید تا ببینم اونچه شما جز همه میبینید اصلا بنده میبینم یا خیر؟؟
چه کسی به شما گفته بود که بنده به انتظار شخصی از اسمانها هستم؟؟
آیا من در وبلاگم از ناجی صحبت کرده بودم که این چنین با اطمینان به من و نوشته های بنده نسبت دادید؟
توصیه بنده به شما به عنوان دوست کوچک این است که اندکی در زمینه طنز اجتماعی مطالعاتی داشته باشید.
سلام
------------------
دوست عزیزم
فکر میکنم(اطمینان دارم) این اطناب کلام در واقع تنها بر پایه ی یک سوء تفاهم سطحی بود....
با قلم هم اشنا نبودیم!! همش همین
نیازی به این همه برهان برای اثبات نبود....
---------------------------
منظور از به میون کشیدن بحث انتظار منجی تنها نقد کردن تفکر ساری در میان قاطبه مردم بود ....نه تو!!
-------------------------------
من فرق بین شوخی و توهین رو می دونم....تو چی؟
-------------------------
به عکس قضاوت تو ...یه چند وقتی هست که به طنز سیاسی علاقه پیدا کردم و میخونم....۱۲ ساله...
-------------------------
در مورد(( همه)) و(( موضع همه)) که خواستی مشخص کنم...این غیر ممکن نیست....
بله
تازگی ها یه علم اختراع شده...بهش میگن آمار....میاد و نظر اکثریت مطلق رو به کل جامعه آماری تعمیم میده....
----------------------
در آخر....
رفیق هم قلمم....شما از من شوخ تر نیستید...اما بی پروایی در مهار قلم همیشه امتیاز نیست...
یه چیز مهم دیگه....
اگه با ارزش نبود ...نوشته های شما...میخوندم و می گذشتم...
(قلمبه حرف زدن سخت نیست....مخاطب ها رو فراری نده رفیق....طنر سیاسی مخاطب عام داره)
در اخر ممنون از اینکه لطف نمودید و نظر خود رو در وبلاگم گذاشتید .نظر شما برای بنده محترم هست.
من در این مورد هیچ نظری ندارم.
چون اصولا در مورد شعر و ادبیات اوشکول هستم.
با هر چی لب تو عالمه میبوسمت به شرطی که بهم بگی دوستت دارم .اگه قابل بدونی
من اپم